رهروان شهيد مصطفي احمدي روشن
پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, :: 19:49 ::  نويسنده : رهروان شهيد مصطفي احمدي روشن

باز هم گردش روزگار و دست تقدیر و من، باز هم کوچ پرستوها و پرواز یاران و من، باز هم رفاقتهای آسمانی و خانه دلدار و من، باز هم تو خواستی که بیایم من؛

پرده اول:

آن شب که در اوج تنهایی به سکوتی سنگین رسیدم و بی قرار پرستوها، سر بر بالین غم نهادم، تصور اینکه با طلوع آفتاب عالمتاب واقعه ای هولناک و مهیب در انتظارمان باشد ذره ای در خاطرم نمی گنجید.

وقتی چشم باز کردم، همه جا سخن از شهادت مصطفی هسته ایمان بود. همه جا خبر از حادثه ای تلخ و پروازی شیرین بود. تصاویر گوناگونی از مقابل چشمانم عبور می کرد. بارها و بارها تصویر نفس مطمئنه ای را که به وصال معشوق خود رسیده بود از نظر گذراندم ولی عمق فاجعه را وقتی فهمیدم که این بیت شعر در زیر عکسش خودنمایی می کرد:

عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است

دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است

 شهید مصطفی احمدی روشن، دانشمند جوان هسته ای

خوشا به حال مصطفی که دیدگانش را با خدا معامله کرد؛ که نتوانست با سر به زیارت ارباب بشتابد؛ که اربعین را در جوارش می گذراند.

منبع

 

 



نظرات شما عزیزان:

SH-a
ساعت22:38---26 بهمن 1390
غزلی از عارفه دهقانی


در قلب،داریم این زمانه ،انقلابی سرخ

ایران و یک دشتِ شهید و آفتابی سرخ

ای روبهانِ زرد! دیگر عرصه تان تنگ است!
این آسمان از خونِ ما، دارد عقابی سرخ

آری به خون خفتیم از مکر شما اما...
از چشمهای سبزتان بردیم خوابی سرخ؟"

*"روشن" شده راه تمام عاشقان امروز!
در سینه ها از عکسِ او داریم قابی سرخ

خوردیم از جام ولی، شهد شهادت را
سرمست و هوشیاریم اینک از شرابی سرخ



SH-a
ساعت22:37---26 بهمن 1390
دی ماه سردی نیست

دی ماه سردی نیست اما تو
رفتی که با خورشید برگردی
توو روضه های اربعین رفتی
با هفت سین عید برگردی

بغض اومده اما نمی ریزه
اشکی تو چشم مردای این شهر
از کوچه های خیس بالا شهر
تا کوچه های سرخ پایین شهر

تهران سرش بالاست وقتی تو
سرمشق مردای کفن پوشی
توو هیچ تقویمی نمی گیره
این روزها رنگ فراموشی

میری ولی توو آسمون شهر
خورشید میشی ، ماه میمونی
دلتنگ میزت نیستی استاد
دلتنگ دانشگاه میمونی

دلواپسی اما خیالت تخت
این کوچه ها دلتنگ بارونه
وقتی کلاست سنگره استاد
این سنگرا خالی نمی مونه

وقتی که دیدن جای نارنجک
حالا قلم دست تو افتاده
انگار ترسیدن که بنویسی
سی ساله خرمشهر آزاده

حرف تو باید سینه به سینه
جاری بشه ، باید بباری مرد
تنها نباید اسم یه کوچه
از تو بمونه یادگاری مرد

میری ولی توو آسمون شهر
خورشید میشی ، ماه میمونی
دلتنگ میزت نیستی استاد
دلتنگ دانشگاه میمونی

امیر علی سلیمانی - تهران


SH-a
ساعت22:35---26 بهمن 1390
باز از کینه ی نسل من و تو لبریزند
گرگهایی که در این معرکه دندان تیزند


گرگ از غیرت شیران وطن میترسد
بی سبب نیست اگر خون تو را می ریزند


رفتنت مثل اتم ریخت به هم دنیا را
پیش ایمان تو این حادثه ها ناچیزند


مرگ در مسلک ما ختم کبوترها نیست
لاله های وطن ما همه بی پاییزند


تا که ایران جوان داده پرازشیردل است
گرگها از حسد و کینه نمی پرهیزند


شیرهای وطنم پشت سرت بعد از این
محو یک خاطره ی سرخ غرورآمیزند


شک ندارم که پس از حادثه ی پروازت
مصطفی ها همه از خون تو برمیخیزند...


غزلی از محسن کاویانی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان رهروان شهيد مصطفي احمدي روشن و آدرس ahmadi-roshan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 6
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1